نوزدهمین روز اعتصاب؛ طاهر نقوی: تا پای جان ادامه خواهم داد.
در نوزدهمین روز از اعتصاب غذای «طاهر نقوی»، وکیل آذربایجانی دربند و «ودود اسدی»، فعال مدنی آذربایجانی، آقای نقوی در نامهای از اوین، ضمن تشکر از کسانیکه نگران حال آنها هستند، نوشته که «تا پای جان» ادامه خواهد داد: «باشد که سخنان حقی که از زبانم شنیده نشد از جسم بیجانم شنیده شود.»
روز دوشنبه پنجمآبان۱۴۰۴، طاهر نقوی، در اعتراض به «رد درخواست مرخصی استعلاجی یا آزادی مشروط» و نادیده گرفتن درخواست او برای عفو، دست به اعتصاب غذا زد. یک روز بعد، سهشنبه ششم آبانماه، پنج زندانی سیاسی تُرک دیگر در حمایت از او، به اعتصاب غذایش پیوستند. نام این زندانیان سیاسی آذربایجانی، «ودود اسدی»، «آیاز سیفخواه»، «مرتضی پروین»، «عزیز عظیمیقدیم» و «محمود اجاقلو» اعلام شده است. اکنون نوزده روز است که طاهر نقوی و ودود اسدی در حالیکه از همان روزهای نخست به انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین که تحت نظارت وزارت اطلاعات است و در حمله اسراییل به اوین تخریب شده و حداقلهایی چون آب گرم هم ندارد، در اعتصاب غذا هستند.
منابع حقوق بشری پیشتر گفته بودند که دلیل این اعتصاب غذای گروهی، حمایت از طاهر نقوی و «اجرای قانون» بوده است.
در بخشی از نامهای که آقای نقوی از اوین به بیرون فرستاده، با اشاره به خودکشی دانشجوی ۲۰ساله عرب، «احمد بالدی» و آتشنشان سنندجی، «شاهو صفوی»، آمده است: «قطعا قصد جان کردن و دست شستن از زندگی و فراموشی عزیزان و ترک حیات کاری بس دشوار است، اما زمانی که کل وجودت و زبان گویایت و کلام و قلم و منطقت نمیتواند " دردت و دادت " را بیان کند ، و کل خواستههای قانونی و انسانیت به دیوار سنگی و غیر قابل عبوری از بی توجهی بر میخورد ؛ دیواری که به بلندای چند نسل کشیده شده است؛ آن زمان است که انسان با جسم بی جانش با صاحبان قدرت سخن میگوید.»
متن کامل نامه طاهر نقوی، وکیل محبوس در زندان اوین به شرح زیر است:
«از تمام عزیزانی که محبت داشتند و از ما خواستند که برای حفظ سلامت خویش دست از اعتصاب غذا بکشیم، بینهایت سپاسگزارم و قدردان توجه و محبت ایشان هستم.
قطعا قصد جان کردن و دست شستن از زندگی و فراموشی عزیزان و ترک حیات کاری بس دشوار است، اما زمانی که کل وجودت و زبان گویایت و کلام و قلم و منطقت نمیتواند "دردت و دادت " را بیان کند، و کل خواستههای قانونی و انسانیت به دیوار سنگی و غیر قابل عبوری از بیتوجهی بر میخورد؛ دیواری که به بلندای چند نسل کشیده شده است؛ آن زمان است که انسان با جسم بیجانش با صاحبان قدرت سخن میگوید. چنانکه در چند هفته اخیر چندین جوان این وطن از جمله احمد بالدی در اهواز، فواد شمس در کرج و شاهو صفری آتشنشان سنندجی، در میان شعلهها فریاد زدند تا شاید وجدانهایی را که عمری خفته است، بیدار کنند.
خودسوزی و دست از جان شستن یک شهروند، یعنی قطع امید از عملکرد و شعار دولت و حکومت؛ و بسته دیدن راههایی که یک شهروند برای زیستن باید داشته باشد؛ و مسدود بودن مسیرهایی که برای ستاندن حق میشد رفت؛ و همچنین ناامیدی از نظام قضایی و دادستانی که "داد" شهروندان در آنجا "ستانده" نمیشود و بهجای شنیدن صدای دادخواهی مظلوم، سخن صاحبان قدرت و ثروت و و اراده نیروهای امنیتی بر آن حاکم میگردد.
زمانیکه چکش عدالت قاضی محکمه، برای ساکت کردن و خفه نمودن انسانها بر میز قضاوت کوبیده میشود؛ نه فقط جان که روح انسان نیز به آتش کشیده میشود.
تنها راه نجات این سرزمین و فرزندان آن، پایان دادن به ظلمها و تبعیض پیدا و پنهان از هر شکل و جنس و اعطای حقوق برابر جنسیتی، دینی، مذهبی، قومی نژادی و زبانی و حذف نگاه امنیتی از زندگی عادی شهروندان و پایان دادن به پروندهسازیهای ساختگی و صوری و در نهایت گسترش چتر عدالت سیاسی اقتصادی اجتماعی در سراسر کشور است.
با عرض پوزش از عزیزانی که نگران ما هستند، من این اعتصاب غذا را تا پای جان ادامه خواهم داد، باشد که سخنان حقی که از زبانم شنیده نشد از جسم بیجانم شنیده شود.
طاهر نقوی
اسارتگاه اوین
نوزدهمین روز اعتصاب غذا»