در گفتوگو با سیمین صبری روانپزشک، سیاستمدار جمهوریخواه، سخنگو ی حزب دمکرات آذربایجان و از «گروه همبستگی فراگیر» پرسیدهام: ایران در چشم و خیال هواردان فدرالیسم چهگونه ایرانی است؟ همبستهگی و فراگیری و دشواریها ی آنها در ایران چیست؟ چهگونه باید ستم و ستمسالاری را در ایران صورتبندی کرد؟
سپهر سیاست را چهگونه باید سامانید؟ و چهکسانی میتوانند این راه ناهموار را هموار کنند؟ آیا همبودمان شهری (جامعه ی مدنی) در زمین سوخته ی ایران برخواهد خاست و امکانی برای یک جمهوری ایرانی خواهد رست؟ یا در این برهوتی که نوسازی خرکی و سرکوب درازدامن پسانداخته است، برآمدن و بالاییدن همبودمان شهری و سامانش قدرت و داوری همچنان دور از دست مینماید؟ و هنوز هزینهها ی بسیاری باید پرداخت؟ دامها ی اجتماعی و همبودیک چرا در ایران امروز به درستی دریافت نمیشود؟ و راهی برای گذار از آنها گشوده نمیشود؟ دشواریهایی که نمیگذارد گروهها ی ملی و بنژادی (فروملی) جمهوریخواه گردهمآیند و راهی به همچوشی و همسازی بگشایند؟ آیا امکانی برای برآمدن یک دولت ملی، فراگیر و همپارچه و گشایش این گره کور و تاریخی در چشمانداز ایران امروز دیده میشود؟