آب نیست، برق نیست؛ کشور در عطش می‌سوزد و دولت با تعطیلی‌های اجباری، زندگی را جیره‌بندی می‌کند

بحران آب

 استاندار تهران:سدهای چهارگانه که تامین‌کننده آب تهران هستند. آخرین آمار نشان می‌دهد حدود ۱۳درصد در این چهار سد پرشدگی داریم و ۸۷ درصد از سدهای چهارگانه خالی است. غیر از سد طالقان که درواقع بخشی از آب استان قزوین البرز و تهران رو هم تامین می‌کند که با احتساب سد طالقان نیز تقریباً ۲۰ درصد میزان پرشدگی سدهای پنجگانه است
معاون استاندار بوشهر اعلام کرد: با توجه به هشدارهای هواشناسی در خصوص افزایش دمای هوا ادارات استان در روز‌های سه‌شنبه (۷ مرداد) و تا چهارشنبه (۸ مرداد) تعطیل است. سخنگوی دولت: پیشنهادی مطرح است که یک هفته را تعطیل تابستانه اعلام کنیم

با افزایش دمای هوا در ماه‌های تابستان، بسیاری از مناطق ایران با قطعی‌های مکرر آب و برق، کاهش فشار در شبکه‌های توزیع، توقف بخشی از فعالیت‌های صنعتی و اختلال در روند عادی زندگی شهری مواجه شده‌اند. گزارش‌ها از کاهش شدید سطح ذخایر سدهای اصلی تهران و البرز، از جمله سدهای امیرکبیر و لتیان، حکایت دارد؛ به‌طوری‌که در برخی مناطق، آب‌رسانی به طبقات بالاتر از طبقه دوم ساختمان‌ها دچار اختلال شده است. دولت در واکنش به این وضعیت، به جای چاره جویی و اجرای راهکارهای ساختاری، اقدام به اجرای تعطیلی‌های مقطعی و تکرار توصیه‌هایی در زمینه صرفه‌جویی کرده است.

در هفته‌های اخیر، گزارش‌هایی نگران‌کننده از گوشه‌وکنار کشور به‌صورت زنجیروار منتشر شد: تجمع اعتراضی صنعتگران در چهاردانگه تهران، فلج‌شدن واحدهای صنعتی در شهرک سپهر نظرآباد، راهپیمایی مردمی در خشکبیجار گیلان، قطعی‌های گسترده در پایتخت و هشدار کارشناسان درباره خشکیدن سدهای اصلی تهران. آن‌چه در حال وقوع است، فقط کاهش منابع طبیعی نیست، بلکه درهم‌ریختگی یک نظم اقتصادی و اجتماعی است که ستون‌های آن بر پایه آب و انرژی بنا شده بود.

یکی از صنعتگران معترض در چهاردانگه جمله‌ای را گفت که اکنون به شعار جمعی بخش تولید کشور بدل شده است: «برق نداریم، تولید نمی‌چرخد، کارگر بیکار می‌شود. ما با بی‌برنامگی نابود می‌شویم.» این واقعیت را تنها در آمار یا گزارش نمی‌توان دید. باید وارد شهرک‌های صنعتی شد تا کارخانه‌هایی را دید که با ژنراتورهای گازوئیلی ادامه می‌دهند و کارگاه‌هایی را که در سکوت و خاموشی تعطیل شده‌اند. تنها آن دسته از واحدها که به منابع مالی و ارتباطی قدرتمندتر دسترسی دارند، می‌توانند با خرید سوخت و تجهیزات جایگزین به فعالیت ادامه دهند. سایر کارخانه‌ها، که عمدتاً کوچک و متوسط‌اند، ناگزیر یا تولید خود را متوقف کرده‌اند یا با نیروی انسانی نصفه‌نیمه، در ساعات محدود، کار می‌کنند.

در شهرک صنعتی سپهر واقع در نظرآباد، برخی کارخانه‌ها اعلام کرده‌اند که در یک هفته گذشته، برای چهار روز کامل بدون برق مانده‌اند. در روز جمعه‌ای که برای جبران تعطیلی اجباری فراخوان کارگران داده شده بود، برق دوباره از صبح تا نیمه‌شب قطع شد. این سطح از بی‌برنامگی نه‌تنها زیان مالی سنگینی به واحدهای صنعتی تحمیل کرده، بلکه باعث بیکاری موقت کارگران شده و امنیت شغلی آن‌ها را به خطر انداخته است.

در همین حال، شهروندان خشکبیجار در استان گیلان به خیابان آمدند. در راهپیمایی روز شنبه ۴ مرداد، معترضان با شعار «آب، برق، زندگی – حق مسلم ماست» به وضعیت بی‌سابقه قطعی‌ها واکنش نشان دادند. آنچه در خشکبیجار اتفاق افتاد، تنها نمونه‌ای از موجی از نارضایتی است که با افزایش گرما، کاهش دسترسی به آب و خاموشی‌های پیاپی در سراسر کشور در حال گسترش است.

در سطح کلان، آمار رسمی از وضعیت سدهای ایران تصویر روشنی از وخامت اوضاع ترسیم می‌کند. چهار سد اصلی تأمین‌کننده آب شرب تهران – یعنی سدهای امیرکبیر، طالقان، لار و لتیان – با کاهش ذخیره‌ای بی‌سابقه روبه‌رو هستند. کاهش حجم آب این سدها در مقایسه با سال گذشته بین ۲۵ تا ۶۰ درصد گزارش شده و برخی منابع از کاهش ذخایر به کمتر از ۱۴ درصد ظرفیت کل آن‌ها سخن می‌گویند. به گفته مدیر سد کرج، ظرف دو هفته آینده، سطح آب این سد به حدی می‌رسد که دیگر امکان تولید برق از نیروگاه برق‌آبی آن وجود نخواهد داشت.

با افت فشار آب، شرکت آب و فاضلاب استان تهران اعلام کرده که آب در بسیاری از محله‌ها حتی به طبقه دوم هم نمی‌رسد. ساکنان از فشار قطره‌ای، قطعی‌های ۴۸ ساعته، و سختی‌های روزمره در شست‌وشوی ظروف، استفاده از سرویس بهداشتی و آشپزی خبر می‌دهند. بسیاری از خانوارها اقدام به خرید تانکر و ذخیره آب کرده‌اند، اما این راهکار موقتی با افزایش تقاضا، خود به فشار بر سیستم توزیع دامن زده است. اکنون، بحران به سطحی رسیده که دولت به شکل رسمی از مردم می‌خواهد «مصرف را کاهش دهند» و حتی پیشنهاد می‌دهد که برای مقابله با گرما و کمبود، «به تعطیلات بروند».

این در حالی است که تعطیلی اجباری چهارشنبه‌ها در تهران و بیش از ۳۰ شهر دیگر، که با هدف کاهش مصرف آب و برق اجرا شده، از دید بسیاری از شهروندان صرفاً نشانه‌ای از بی‌پاسخی سیاست‌گذاران به بحران است. محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران، این تعطیلی‌ها را موفق ارزیابی کرده و از احتمال تمدید آن‌ها سخن گفته، اما هم‌زمان تصریح کرده که مشکل «فراتر از صرفه‌جویی» است. با این‌حال، راه‌حل‌های واقعی هنوز روی میز گذاشته نشده‌اند.

کارشناسان محیط‌زیست اما بارها هشدار داده‌اند که این بحران نه یک فاجعه ناگهانی، بلکه نتیجه‌ی مستقیم دهه‌ها سوءمدیریت، توسعه‌ی نامتوازن، تخریب منابع طبیعی و گسترش صنایع آب‌بر در مناطق خشک است. توسعه کارخانه‌های فولاد، سیمان و پتروشیمی در مناطق کویری، انتقال بی‌رویه آب بین‌حوضه‌ای، برداشت افسارگسیخته از سفره‌های زیرزمینی، و ساخت‌وساز بی‌رویه‌ی سدها همه از جمله سیاست‌هایی هستند که اکنون نتیجه‌ی آن‌ها در قالب بحران آب و برق آشکار شده است.

علاوه بر این، تغییرات اقلیمی نقش مهمی در تسریع بحران دارند. وزارت نیرو اعلام کرده که میانگین بارندگی کشور در پنج سال گذشته از حدود ۲۸۰ میلی‌متر به کمتر از ۱۵۰ میلی‌متر رسیده است – آماری که از بدترین خشکسالی در نیم‌قرن اخیر حکایت دارد. کاهش بارش برف، تبدیل آن به باران، و عدم امکان ذخیره‌سازی مناسب، باعث شده که منابع آبی برای فصول گرم کاملاً ناکافی باشد.

در چنین شرایطی، نه صرفه‌جویی خانگی و نه تعطیلی موقتی ادارات می‌تواند راه‌حل بحران باشد. تهران، شهری با ۱۰ میلیون نفر جمعیت، اکنون با پایین‌ترین سطح تاریخی ذخایر آبی روبه‌روست و کارشناسان هشدار می‌دهند که اگر این روند ادامه یابد، تهران ممکن است به سرنوشت شهرهایی چون کیپ‌تاون در آفریقای جنوبی دچار شود که در آستانه روز صفر آبی قرار گرفتند.

این بحران در عین حال چهره‌ی اجتماعی نیز دارد. وقتی مردم در گرمای بالای ۴۰ درجه، بدون آب و برق در خانه‌های خود محبوس می‌شوند، تنش‌های روانی، افزایش نارضایتی، بی‌اعتمادی عمومی و حتی رفتارهای پرخطر در سطح جامعه اجتناب‌ناپذیر می‌شود. یک بحران زیست‌محیطی، اگر مدیریت نشود، می‌تواند به بحران سیاسی و اجتماعی تبدیل شود؛ چیزی که در لایه‌های زیرین جامعه ایران در حال شکل‌گیری است.

مردم انتظار دارند دولت و نهادهای مسئول، فراتر از توصیه و هشدار، به اقدامات ساختاری و برنامه‌ریزی‌های میان‌مدت و بلندمدت دست بزنند. این بحران راه‌حل فوری ندارد، اما بی‌عملی در برابر آن، قطعاً عواقب فوری و فاجعه‌بار خواهد داشت. از اصلاح سیاست‌های کشاورزی و صنعتی گرفته تا تجدیدنظر در توسعه شهری، مدیریت منابع آبی باید در صدر اولویت‌های ملی قرار گیرد. مشارکت واقعی مردم تنها زمانی حاصل می‌شود که اعتماد عمومی بازسازی شود و مردم ببینند که برنامه‌ای برای نجات آینده وجود دارد.

کارشناسان زیست‌محیطی هشدار داده‌اند که عدم مدیریت و کنترل منابع آبی می‌تواند به بروز یک فاجعه در سطح کشور بینجامد.

خرداد سال گذشته رئیس مرکز پژوهش‌های علوم جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز اعلام کرد حتی اگر میانگین بارش در کشور به سطح عادی برگردد، منابع آبی ایران تنها کفاف زندگیِ «۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر» را خواهد داد.

ایران در آستانه آزمونی سرنوشت‌ساز قرار دارد؛ آزمونی که نتیجه‌اش، چیزی فراتر از تابستانی سخت خواهد بود. اهمین امروز باید تصمیمی همه جانبه و علمی گرفته شود، فردا برای عبور از بحران دیر خواهد بود.

کلیدواژه‌ها