
در حالیکه پس لرزه های حمله اسرائیل و آمریکا به خاک ایران همچنان ادامه دارد و جمهوری ولایت را با سخت ترین و دشوار ترین مرحله تاریخی خود روبرو کرده، نغمه و ترانه های گوناگونیاز سران رژیم بگوش می رسد که برخی براستی شگفت انگیز است و انسان را به فکر وا می دارد که گویا دولتمردان ولایت در شهر کوران نور افشانی می کنند، سخن از پیروزی به میان می آورند که گویا آمریکا و اسرائیل از ترس ویرانی شهر ها و پایگاه های خود روی به ترک مخاصمه آوردند، در حالیکه جمهوری ولایت هنوز از سلاح های مخفی خود استفاده نکرده است .حمله به ایران و زیر ساخت های ایران که بدست زحمتکشان این سرزمین پهناور ساخته و پرداخته شده مورد تائید هیچ انسان صلح دوست و مبارز آزادی نیست و هر حمله ای به میهن محکوم است، زیرا این کشور متعلق به ولایت نیست و متعلق به مردمانی است که در آن زیست می کنند و با خون ودل آن را ساختند. هنوز ابعاد ویرانی های جانی و مالی آن مشخص نیست ولی پیآمد های آن در اقتصاد، سیاست و ایست بازرسی ها خود را نمایان می سازد ( افزایش شدید قیمت ها، بی ارزش شدن پول ملی ، ریزش شدید شاخص بورس که دماسنج اقتصاد نامیده می شود و بحران اجتماعی و روحی مردم که به شدت رو به افزایش است ).
در این میان بیرون آمدن افراد درجه چندم رژیم که در روزنامه ها و یا مجلس بی اختیار لانه کردند جلب توجه می کند، « حسین شریعتمداری » در روزنامه کیهان می نویسد که باید مدیر انتخابی آژانس بین المللی انرژی اتمی دستگیر، محاکمه و اعدام شود، گویا این دیوانه زنجیری که سال ها است در روزنامه متغلق به « خامنه ای » لانه کرده جز اعدام کلمه دیگری یاد نگرفته است، همزمان در 4 تیرماه تعلیق همکاری با آزانس مطرح و قانون آن با دو فوریت از مجلس گذشت و شورای نگهبان آن را تصویب کرد و در 10 تیرماه « مسعود پزشکیان » بعنوان رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ کرد.در این راستا « ابراهیم عزیزی » نماینده شیراز در مجلس و رئیس کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی گفت: با توجه به نگاه خصمانه و وابستگی آژانس به نظام سلطه رفتار بتعیض آمیز مدیر آن که مبنای حملات اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا را فراهم آورد، همکاری با آن را تعلیق می کنیم. بدنبال آن 3 کشور اروپایی ( فرانسه، آلمان، بربیتانیا ) واکنش سریعی از خود نشان داده، سخن از فعال کردن « مکانیسم ماشه» به میان آوردند، هر چند « سید عباس عراقچی » وزیر امور خارجه جمهوری ولایت آن را بی اعتبار خواند. البته برخی از ماجراجو ها هم سخن از بسته شدن و یا مین گذاری تنگه هرمز می گویند که بسیار تحریک آمیز و خطرناک است. در این میان برخی به یاوه گویی ها و دشمنی با جمهوری آذربایجان ادامه می دهند که گویا حملات آسرائیل به ایران با استفاده از آن آن کشور صورت گرفته است. البته این سیاست دیرینه جمهوری ولایت است که ناتوانی خود را در تامین امنیت شهروندان به گردن این و آن می اندازد.
روزنامه « انتخاب » در این راستا به نقل از « الجزیره » این پرسش را مطرح کرد که جت ها و موشک های اسرائیل از کدام کشور عبور کرده و به ایران وارد شدند؟ در جواب پرسش خود، می گوید: تهران باید به باکو نگاه کند، زیرا تولید پهپاد های انتحاری در جمهوری آذربایجان و در منطقه ای نزدیک به باکو که بنام « اسرائیل دوم » شهرت دارد انجام می گیرد و این تولیدات از مرز شمالی وارد کشور شدند.سرویس بین المللی انتخاب اضافه می کند: اسرائیل از حریم هوایی جمهوری آذربایجان به عنوان سکوی پرتاب و یا گذرگاه استفاده کرده است، در این راستا سخنان « مهدی سبحانی » سفیر جمهوری ولایت در ارمنستان جلب توجه می کند و می گوید: تهران به اطلاعاتی دست یافته که نشان می دهد پهپاد های اسرائیل از طریق مرز های شمالی وارد خاک ایران شدند، روزنامه کیهان شریعتمداری هم با تائید آن می نویسد:بیشتر حملات به تهران، تبریز، رشت و کرج از سمت دریای خزر صورت گرفته که از حریم هوایی جمهوری آذربایجان استقاده شده و باید با این کشور همسایه با جدیت برخورد شود. در پی این سخنان تحریک آمیز پزشکیان با « الهام علی اوف » تماس برقرار کرد و علی اوف اینگونه سخنان را نادرست خواند و اتهامات را رد کرد و حتا در دیدار با سفیر ایران در باکو آن گفتار و اتهامات را « جفنگیات » خواند. رژیم ولایت آن را پیگیری کرد و با استناد به گفتار یک پژوهشگر حوزه قفقاز جنوبی که گفتگویی با خبرگزاری الجزیره انجام داده بود نوشت: نیرو های مرزبانی در « نمین » و « گرمی » ورود پهپاد های اسرائیلی را از مرز های جمهوری آذربایجان ثبت و مستند کرده اند، حتا تعدادی از آنها ساقط شدند.
رژیم ولایت و ماموران آن بار ها اعلام کردند که ایران فعالیت شرکت های اسرائیلی را در جمهوری آذربایجان رصد می کنند و به این نتیجه رسیده اند که تولید پهپاد های انتحاری « هاروب » در نزدیکی های باکو انجام می شود که باکو همه این گفتار را بی پایه و بی اساس می خواند. این گفتار هنگامی به اوج خود می رسد که پزشکیان عازم « خانکندی » برای شرکت در اجلاس « اکو » است ( 3 و4 جولای 2025 ). اکو همان ادامه سازمان عمران منطقه است که چند دهه قبل بین ترکیه، پاکستان و ایران با نام سازمان عمران منطقه ای تشکیل شده بود و در سال 1985 بازسازی شد، با فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی تعداد اعضا به 10 کشور رسید و همچنان تعداد اعضا رو به افزایش است. نشست این اجلاس در خانکندی برخی از یاداشت نویس های مرکز نشین و خود محور را به شدت خشمگین و بر آشفته کرده است، در این راستا « احسان موحدیان » در یاداشتی برای دیپلوماسی ایران می نویسد و از پزشکیان می پرسد: سفر به کشوری که پایگاه نیرو های نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در آن است با اصل عزت، حکمت و مصلحت حاکم بر سیاست خارجی سازگاری دارد؟ باکو به طور قطع از فرصت این اجلاس برای پیشبرد طرح صهیونیستی- تورانی جهان تورک و ناتوی تورکی و جعل هویت و تمدن تورکی اخوانی را برای قره باغ استفاده خواهد کرد. این نوشتار زهرآگین و خصمانه بوی خوان می دهد که باید در نطفه خفه شود. مردم آذربایجان با اکثریت شیعه و با نظام سکولار چگونه با سیاست اخوان همسویی و همخوانی دارد؟ مردم منطقه با مشترکات خود به همکاری و همبستگی نیاز دارند که بتوانند منطقه خود را توسعه دهند تردید های جدی است که احسان موحدیان و امثالهم در خدمت کدام نیرو های خارجی هستند و هیزم بیار کدام معرکه اند؟ ایجاد همین دشمنی ها است که به امپریالیسم جهانی دعوتنامه ورود به منطقه صادر می کند! این افراد به تهدید های نظامی هم خواهند پرداخت تا تنش را افزایش دهند. مردم صلح دوست منطقه خواهان تنش نیستند و می خواهند در آرامش زندگی کنند. هرچند این افراد در خدمت بیگانه اند ولی با صدای بلند باید به اینگونه افراد نادان و نا آگاه گفت: مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان! شاید برخی از سیاست بازان و نظامیان تهران با این ترانه های وسوسه انگیز و تو خالی رقص آغاز کنند که به شدت تحریک آمیز وبی مصما خواهد بود. تنها راه برون رفت از هر بحرانی ( اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، دیپلوماسی ) در این منطقه همکاری توده های مردمی است که باید کشف و گسترش یابد.