فدرالیسم «کد واژه»‌ای برای گذار به عدالت - مجید جوادی آراز

انتشار:
نویسنده: elman
مجید جوادی آراز

تقریباً همه هم‌فکر هستند که جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند با این شکل باقی بماند و به نحوی دچار تغییرات جدی خواهد شد. زیرا شرایط بیرونی و درونی کشور به شکلی رقم خورده است که احتمال ادامه این وضعیت غیرممکن به نظر می‌رسد. این بحث حتی در میان هواداران جمهوری اسلامی نیز به صورت جدی مطرح است. این تغییر ممکن است از درون رژیم جمهوری اسلامی نشأت بگیرد و بخش‌هایی از حاکمیت به شکلی با حذف خامنه‌ای دست به برخی تغییرات بزنند. یا ممکن است خامنه‌ای و حلقه اطراف وی تا آخر مقاومت کنند و تغییر با فشار از بیرون و با هزینه بیشتر انجام بگیرد.
طبیعی است که آحاد و اقشار تحت ستم در ایران که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند انتظار داشته باشند در نتیجه این تغییرات کشور به سوی آزادی و عدالت پیش برود و تبعیضات مختلف از میان برداشته شود. در مقابل، جریان‌هایی که در رژیم گذشته و رژیم کنونی از قدرت منتفع شده و طبقات دارای امتیاز بوده‌اند، به دنبال دست به دست کردن صندلی‌های قدرت هستند و درد دموکراسی و آزادی و عدالت ندارند. در رأس این جریان‌ها مراکز قدرت درون رژیم و جریان سلطنت‌طلب قرار دارند. این دو جریان در اساس تفاوت ماهوی ندارند، خواستار ادامه ساختار قدرت کنونی و فقط دست به دست شدن قدرت هستند، البته با تغییرات جزیی در رونمای آن.


بخشی از نیروهایی که مخالف هم رژیم کنونی و هم بازگشت به دیکتاتوری سابق هستند و ذیل کاتگوری جمهوری‌خواهی خود را دموکراسی‌خواه می‌نامند نیز دارای ذهنیتی گزینشی هستند و دموکراسی را تا جایی می‌خواهند که به منافع قشری آنان برنخورد. در حالی‌که دموکراسی یک بسته جامع است و برخورد گزینشی با موازین دموکراتیک چرخه بازتولید دیکتاتوری را شروع می‌کند.


واقعیت این است که تا زمانی که قدرت و ثروت به طور عادلانه در کشور تقسیم نشود و رسانه‌های آزاد و قوه قضاییه مستقل شکل نگیرد، هیچ تغییر ماهوی در کشور انجام نخواهد گرفت و فقط نام اشخاصی که صندلی‌های قدرت را اشغال کرده‌اند تغییر خواهد کرد.


تغییر در نظام کنونی چه از درون باشد و چه از بیرون، شرایطی مطلوب آحاد، طبقات و اقشار مظلوم خواهد بود که سیستم مبتنی بر تبعیض از میان برداشته شده و سیستمی مبتنی بر آزادی و عدالت مستقر شود؛ و این بدون تقسیم و پخش قدرت و ثروت به تمامی آحاد جامعه و حذف طبقات ممتاز ممکن نیست.


اکنون طرح موضوع فدرالیسم چه در داخل و چه در خارج از کشور در حال تبدیل به «کد واژه‌ای مشترک» در میان آحاد و اقشار مختلف برای آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی می‌باشد. زیرا این کد واژه که البته درون خود دارای انواع و تنوعات مختلف است، تعبیری کلی برای حاکمیت مبتنی بر عدالت در جوامع متکثر است. البته این واژه مفهومی بیگانه برای کشور ایران نیست و در واقع شکل به‌روز همان سیستم ممالک محروسه است که تاریخاً در ایران وجود داشت و در انقلاب مشروطه نیز در قالب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی فرمولیزه شد و می‌تواند مبنای فدرالیسم مدرن امروز نیز باشد.


در مقابل، اجزای جبهه تمامیت‌خواهان قرار دارند که به محض شنیدن نام فدرالیسم با استمساک به بهانه تمامیت ارضی شروع به انگ‌زنی و اعلام جرم می‌کنند. در حالی‌که در این مورد چنین بهانه‌ای بلاموضوع است، زیرا اولاً بحث تمامیت ارضی یک مسئله بین‌الدولی است و برای شهروندان برابر حقوق کشورها موضوعیت ندارد و ثانیاً طرح بحث فدرالیسم، قبول بالفعل تمامیت ارضی را نیز به همراه می‌آورد. زیرا وقتی قرار است در کشوری یک سیستم حاکمیتی به هر شکلی ایجاد شود، حدود و ثغور آن به صورت پیش‌فرض مورد استناد قرار می‌گیرد. این شکل برخورد با موضوع تمامیت ارضی اساساً زاده نگاه استعماری به اجزای کشور است.


مخلص، فارغ از نوع و جزئیات آن، فدرالیسم می‌رود تا «کد واژه»‌ای مشترک باشد برای جبهه عدالت‌طلبان در مقابل جبهه تمامیت‌خواهان.

کلیدواژه‌ها

مطالب مرتبط