
آموزش چندزبانه با محوریت زبان مادری در ایران نه تنها یک ضرورت آموزشی، بلکه یک الزام اجتماعی و روانشناختی است. پژوهشی که توسط جمعی از محققین در سال ۲۰۲۴ در دانشگاه هاروارد انجام گردیده است نشان میدهد که زبان مادری نقشی «ارتقادهنده» و «محافظتی» در مسیر رشد شناختی، اجتماعی-عاطفی و تحصیلی کودکان ایفا میکند. در این مطالعه تأکید شده است که کودکان در جوامع چندزبانه زمانی بهترین فرصت رشد را مییابند که بتوانند در کنار زبان رسمی کشور، مهارتهای زبان مادری خود را نیز حفظ و توسعه دهند. بنابراین، آموزش چندزبانه با محوریت زبان مادری صرفاً یک انتخاب آموزشی نیست، بلکه مستقیماً با کیفیت زندگی و آینده تحصیلی کودکان ارتباط دارد.
پیوند آموزش مبتنی بر زبان مادری با هویت فردی و اجتماعی کودکان نیز اهمیت ویژهای دارد. یافتههای محققان دانشگاه هاروارد نشان میدهد کودکانی که امکان استفاده از زبان مادری خود را در محیط آموزشی دارند، نه تنها ارتباطات خانوادگی قویتری برقرار میکنند، بلکه از هویت و اعتمادبهنفس بالاتری نیز برخوردار میشوند. در مقابل، نادیده گرفتن زبانهای مادری میتواند به گسست عاطفی در خانواده منجر شود و والدین را از ایفای نقش حمایتی در تحصیل فرزندان باز دارد. تجربه مناطق چندزبانه ایران مانند آذربایجان، کردستان و سیستان و بلوچستان نشان میدهد که بیتوجهی به زبان مادری نه تنها انگیزه یادگیری را کاهش داده، بلکه به احساس طردشدگی و در نهایت ترکتحصیل گسترده انجامیده است. این یافتهها ضرورت توجه به بعد اجتماعی آموزش چندزبانه را برجسته میسازد.
ابعاد شناختی آموزش چندزبانه نیز به همان اندازه بنیادین است. در ادامه همین پژوهش علمی، محققان دانشگاه هاروارد به این نتیجه رسیدهاند که دوزبانگی و چندزبانگی موجب تقویت کارکردهای اجرایی مغز از جمله توجه، حافظه و حل مسئله میشود. برخلاف تصورات رایج، آموزش مبتنی بر زبان مادری مانع یادگیری زبان رسمی نمیشود، بلکه بهواسطه «انتقال میانزبانی» به تقویت آن نیز کمک میکند. به بیان دیگر، مهارتهای زبانی که در زبان مادری کسب میشود، به شکل مستقیم در یادگیری زبان دوم به کار گرفته میشوند. بنابراین، نه تنها کیفیت یادگیری زبان رسمی در نظام آموزشی ایران کاهش نخواهد یافت، بلکه میتواند ارتقا یابد. این نتایج بعد شناختی آموزش چندزبانه را بهعنوان پشتوانهای علمی برای پیوند زدن زبان مادری و زبان رسمی تثبیت میکند.
در کنار جنبههای اجتماعی و شناختی، بُعد حقوقی و عدالت آموزشی نیز مطرح است. محرومسازی کودکان از آموزش در زبان مادری خود نوعی تبعیض ساختاری محسوب میشود. دادهها نشان میدهند که سالانه حدود ۹۰۰ هزار دانشآموز در ایران ترک تحصیل میکنند که بخش قابل توجهی از آنان متعلق به مناطق غیرفارس هستند. این رقم بازتاب پیامدهای آشکار سیاستهای تکزبانه است. همانطور که در مطالعات دانشگاه هاروارد نیز اشاره شده، سیاستهای آموزشی تکزبانه معمولاً موجب بازتولید نابرابریهای اجتماعی میشوند و در مقابل، برنامههای آموزشی چندزبانه به کاهش افت تحصیلی و افزایش مشارکت اجتماعی کمک میکنند. بنابراین، توجه به زبان مادری در ایران نه صرفاً از منظر علمی و روانشناختی، بلکه بهعنوان ضرورتی عدالتمحور و ملی باید مورد توجه قرار گیرد.
در نهایت میتوان گفت، بازاندیشی در سیاستهای زبانی نظام آموزشی ایران اجتنابناپذیر است. نتایج پژوهش دانشگاه هاروارد نشان میدهد که اتخاذ سیاستهای آموزشی مبتنی بر زبان مادری میتواند چارچوبی علمی و کارآمد برای اصلاح نظام آموزشی فراهم آورد. اجرای برنامههای دوزبانه و چندزبانه، توانمندسازی معلمان برای استفاده از روشهای مبتنی بر زبان مادری و طراحی محتوای درسی سازگار با تنوع زبانی ایران گامهایی کلیدی در مسیر تحقق برابری آموزشی هستند. چنین تحولی نه تنها زمینه رشد شناختی و اجتماعی کودکان را فراهم میآورد، بلکه جامعهای فراگیرتر، عادلانهتر و پویاتر را برای آینده رقم خواهد زد.
منبع:
Aguilar, G. M., Vázquez, M. Á., & Fitzpatrick, I. (2024). Why heritage language is important for immigrant origin children’s development & learning. Immigration Initiative at Harvard.
https://immigrationinitiative.harvard.edu/brief/why-heritage-language-is-important-for-immigrant-origin-childrens-development-learning/
https://t.me/sinayousefilaw